صنعت فولاد را ميتوان يكي از پايههاي مهم اقتصاد هر
كشوري دانست و حتي مصرف سرانه فولاد را بعنوان شاخصي جهت ارزيابي صنعتي
بودن يك كشور برشمردهاند. امروزه در كشور ما نيز فولاد با حضور در بخشهاي
مهم توليدي و صنعتي كشور، نقش بسيار مهمي را ايفا ميكند.
تاريخچه توليد آهن و فولاد در ايران
عمليات باستانشناسي در حاشيه تپه سقزآباد قزوين مويد وجود سنگهاي معدني
آهن با عيار بالا، سربارههاي آهن و كلوخههاي آهن اسفنجي كه شكل خاصي
ندارند، است. اين اكتشافات تاييدكننده رواج دانش فني فلزكاري (آلياژهاي مس
و قطعات آهني) در ايران باستان است.
از يك گودال زباله كه مربوط به عصر آهن (حدود 800 الي 1100سال پيش از
ميلاد) در اطراف سقزآباد قزوين است، تعداد زيادي اشياي فرسوده توليد شده از
آهن شامل تيغههاي خنجر، چاقو و داس بدست آمده و اين يافتهها مويد اين
است كه در اين دوره توليد اشياي آهني در اين منطقه از كشور ما رواج داشته
است.
آثار باقي مانده از بهرهبرداري سنگآهن معدن گلگهر مويد شناخت ايرانيان
در 2000 سال قبل براي توليد ابزار فولادي بوده كه در دوران سلطنت نادرشاه
افشار متاسفانه به جاي گسترش توليد فولاد به تزيين مصالح و ابزار فولادي
روي آوردند. (طرحهاي مختلفي براي توليد فولاد حتي قبل از ايجاد حكومت
مشروطه توسط افراد خير انديش و وطن پرست ارايه شد. بعلت كارشكنيهاي
انگلستان و روسيه تزاري اين طرحها به اجرا نرسيدند. در سال 1887 ميلادي
حاج محمد حسن امينالضرب اجازه تاسيس كارخانه توليد آهن را از ناصرالدين
شاه گرفت قرار بود كوره بلندي به ظرفيت 100هزار تن كه بيشترين ظرفيت
كورههاي بلند آن زمان دنيا بود در مازندران احداث شود. تجهيزات اين
كارخانه به فرانسه سفارش داده شد؛ اما با ترفندهاي مزورانه انگلستان اين
طرح به نتيجه نرسيد و امينالضرب به دولت فرانسه خسارت پرداخت كرد.
در سال 1304 (1925 ميلادي) مجلس شوراي ملي وقت دولت را موظف به تاسيس يك
كارخانه توليد آهن به ظرفيت 50 هزار تن كرد. اين طرح نيز به دست فراموشي
سپرده شد. از آن سال مجالس مختلف شوراي ملي مكرراً توجه دولتها را به
تاسيس كارخانه ذوبآهن جلب ميكردند.
در سال 1312 قرار شد با بررسيهايي كه به عمل آمده بود، يك كارخانه توليد
آهن و فولاد در امينآباد شهر ري تاسيس شود كه اين پروژه هم متاسفانه عملي
نشد. در سال 1316 بين دولت ايران و شركتهاي كروپ و دماك آلمان قراردادي
براي نصب تجهيزات و راهاندازي يك كارخانه توليد فولاد به ظرفيت 100هزار
تن منعقد شد. پس از بررسيهاي لازم محل كارخانه در كرج انتخاب شد. قرار بود
اين كارخانه تير آهن، ريل قطار، ميلگرد و ورق فولادي توليد كند. اقدامات
اوليه براي تاسيس اين كارخانه قبل از سال 1320 شروع شد. اما متاسفانه كشتي
حامل قسمت عمده تجهيزات اين كارخانه آگاهانه توسط انگليسيها غرق شد. در
سال 1332 طرح تاسيس كارخانه توليد آهن و فولاد در ازنا پيشنهاد شد. قرار
بود كورههاي قوس الكتريكي در 4 مرحله به ظرفيت نهايي 300هزار تن با
استفاده از انرژي برق آبي تاسيس شود كه اين طرح نيز بعلت مخالفت غربيها
عملي نشد.
قرارداد ديگري در سال 1334 براي تاسيس كارخانه توليد آهن و فولاد بين دولت
ايران و كنسرسيومي از شركتهاي كروپ و دماك آلمان منعقد شد. تجهيزات مورد
نظر فاز اول عبارت بودند از دو كوره قوس الكتريكي و دو كوره زيمنس مارتين و
در فاز دوم نيز قرار بود از سيستم مدرن LD هم استفاده شود. اين طرح با
مخالفت آمريكا و صدر اعظم وقت آلمان اجرا نشد.
در سال 1339 مطالعات مجدد براي ايجاد كارخانه فولاد در محل نيمه تمام
كارخانه كرج انجام گرفت. در آخرين مرحله بانك جهاني بعلت اعمال نفوذ آمريكا
از دادن اعتبار براي اجرايي شدن اين طرح خودداري كرد. در همين سال
مطالعاتي توسط فرانسويها براي تاسيس 2 كوره بلند، كورههاي قوس الكتريكي،
كنورتور LD و تجهيزات نورد به ظرفيت 600 هزار تن انجام گرفت. پس از
مطالعات لازم، اصفهان براي محل ايجاد كارخانه مناسب تشخيص داده شد. سنگآهن
مورد نياز اين كارخانه قرار بود از معدن چغارت و زغالسنگ از معادن البرز و
كرمان تامين شود. اين پروژه نيز بعلت اعمال نفوذ كشورهاي غربي اجرايي
نشد.
در سال 1342 اقدامات اوليه براي تاسيس كارخانه نورد ايران با ظرفيت اوليه
65 هزار تن توسط بخش خصوصي شروع شد. اين طرح در سال 1346 با مواد اوليه
خارجي در اهواز شروع به توليد كرد.
در سال 1351 با استفاده از شمش خارجي اين كارخانه توليد تير آهن به ظرفيت
150 هزار تن را شروع كرد. در جوار اين كارخانه 4 كوره قوس الكتريكي هر يك
به ظرفيت 50 تن نصب شدند. ظرفيت سالانه اين چهار كوره 360 هزار تن و
خوراك آنها قرار بود قراضه وارداتي باشد.
در سال 1344 حكام شوروي سابق ناظر بر فعاليتهاي آمريكايها در ايران
بودند. روسها از تمايل ايرانيان به داشتن كارخانه توليد فولاد واقف بودند و
ميدانستند فقط به اسم مطالعات مختلف براي توليد فولاد ميتوانند پايگاهي
در ايران داشته باشند. از اين رو براي آگاهي بيشتر از تجهيزات شنود
آمريكاييها در ايران و……. از اين مسير وارد عمل شدند. در طي احداث
كارخانه چند برابر پول تاسيس يك كارخانه را بتدريج از ايران گرفتهاند، اما
هر بار با دسيسه غربيها يا خود روسها از اجراي پروژهها جلوگيري شد.
سرانجام به دولت ايران پيشنهاد تاسيس كارخانه توليد فولاد را داد و قرار شد
پول اين كارخانه را ايران با صادرات گاز طبيعي به شوروي پرداخت كند.
روسها براي تاسيس اين كارخانه كار مهندسي جديدي انجام ندادند. بلكه
پروژهاي را كه براي يك كشور ديگري با شرايط محيطي آنجا و مواد اوليه آن
كشور طراحي كرده بودند، بدون تغيير و به روز كردن تجهيزات آن در ايران نصب
كردند. به بهانه همكاري براي تاسيس كارخانه ذوبآهن نيز جاسوسان روسي به
تعداد زياد وارد ايران شدند و ايران عملا جولانگاه جاسوسان روس و آمريكا
شد. روسها به خودشان زحمت ندادند حداقل جزييات قسمتهاي مختلف كارخانه را
با مهندسين روسي آشنا به شرايط ايران در ميان بگذارند، زيرا در اين صورت
مسلما ميدانستند سنگآهن معدن چغارت ايران كه روسها مشاور آنجا هم بودند،
مانند سنگآهن لهستان رطوبت زيادي ندارد كه احتياج به نصب سنگخشككن در
كارخانه ذوبآهن اصفهان باشد. روسها به پول اين ملت تجهيزات سنگ خشككني
را در كارخانه ذوبآهن اصفهان نصب كردند. در مقابل انتقاد متخصصان ايراني
در زمان راهاندازي كوره اول اصفهان جوابي براي اين اشتباه فاحش مهندسي خود
نداشتند. رئيسجمهور روسيه شوروي از اين اشتباه مهندسي معذرت خواهي كرد.
علاوهبر اين تكنولوژي سيستم ريختهگري مداوم نصب شده توسط روسها در
ذوبآهن اصفهان آشكار نبود. يكي از نواقص فني ذوبآهن اصفهان همين سيستم
ريختهگري مداوم عمودي آن بود كه حتي در زمان جنگ تحميلي نيز ما نتوانستيم
به نحو احسن از توليدات مجتمع ذوبآهن اصفهان بهرهمند شويم.
اولين تلاش براي تاسيس كارخانه آهن و فولاد در كشور، به قبل از سال ????
ميلادي برميگردد، تلاشي كه در آن زمان هرگز نتوانست رنگ و بوي واقعيت به
خود بگيرد و اين جنگ جهاني دوم بود كه باعث توقف عمليات ساختماني پروژه
ساخت كارخانه آهن و فولاد در ايران شد؛ پروژهاي كه قرار بود با همكاري
شركتهاي آلماني در ايران انجام گيرد.
تقريباً دو دهه بعد از خاموش شدن آتش جنگ جهاني دوم، دو عامل بهبود وضعيت
اقتصادي كشور و همچنين افزايش تقاضاي داخلي فولاد، دست در دست هم داده و
سنگ بناي تاسيس اولين كارخانه توليد محصولات فولادي در ايران را گذاشتند.
در اين ارتباط يك واحد نورد جهت توليد فولادهاي ساختماني در كشور بنا شد كه
اين واحد با واردات محصولات فولادي نيمهتمام و انجام عمليات نورد روي
آنها، محصولات خود را به بازار عرضه ميكرد.
نكته جالب اين است كه پايهگذار اين واحد توليد محصولات فولادي، يك بخش
خصوصي تحت عنوان گروه صنايع ملي فولاد ايران (INSIG) بود. اين گروه همچنين
گام را از اين نيز فراتر نهاد و در ادامه فعاليتهاي خود براي توليد
محصولات نيمهتمام فولادي، اقدام به ايجاد يك واحد فولادسازي كرد كه در اين
واحد با استفاده از كوره قوس الكتريكي و با فرآيند ريختهگري مداوم و ذوب
قراضههاي فولادي، محصولات نيمهتمام مورد نياز خود را توليد ميكرد.
همزمان با فعاليتهاي بخش خصوصي در صنايع فولادي كشور، بخش دولتي نيز در
اين خصوص بيكار ننشست و فعاليت خود را آغاز كرد، بهگونهاي كه در كنار
قرارداد منعقد شده بين دولتهاي ايران و شوروي سابق براي انتقال گاز طبيعي
از ايران، مبادلات صنايع سنگين و از جمله ساخت يك واحد فولادسازي با ظرفيت
توليد ساليانه ??? هزار تن در اصفهان بعهده طرف مقابل گذارده شد.
در اين راستا شركت ملي فولاد ايران نيز براي انجام كارهاي ساختماني اين
كارخانه و تجهيز معادن مربوطه نظير سنگآهن، زغالسنگ، سنگ آهك، نسوز و
غيره تاسيس شد.
در نهايت آرزوي ساخت اين كارخانه در سال ???? ميلادي به واقعيت پيوست و
واحد مزبور در اين سال به بهرهبرداري رسيد و بدنبال آن، قرارداد توسعه ذوب
آهن اصفهان تا ظرفيت توليد 9/1 ميليون تن فولاد ساختماني در سال با
كارفرماي قبلي امضاء شد.
تاسيس شركت ملي صنايع فولاد ايران (NISCO)
با گذشت چند سال از فعاليت بخش خصوصي و بهرهبرداري از كارخانه ذوب آهن
اصفهان، مشكلات رفتهرفته نمود بيشتري پيدا كردند. مشكلاتي نظير كمبود
قراضه آهني و همچنين كيفيت زغالسنگ مصرفي از يك طرف و جنبههاي مطرحشده
زير از طرف ديگر به تاسيس شركت داخلي ديگري تحت عنوان شركت ملي صنايع فولاد
ايران (NISCO) كمك كرد. اين جنبههاي مهم عبارت بودند از:
1. افزايش تقاضاي داخلي براي آهن و فولاد
2. وجود منابع گسترده گاز طبيعي و مواد خام اوليه مورد نياز بخصوص سنگآهن
3. معرفي روشهاي جديد فرآيند احياي مستقيم در مقياس صنعتي و تجاري
4. تخصص نسبي ايرانيان در صنعت آهن و فولاد
به اين ترتيب شركت ملي صنايع فولاد ايران در اواسط دهه ???? جهت توليد آهن و فولاد به روشهاي احياي مستقيم تاسيس شد.
بعد از انقلاب اسلامي در سال ???? تغييرات بنيادي در سازمان صنايع فولاد
ايران انجام شد و شركتهاي داخلي با يكديگر تركيب شدند كه در نهايت شركتي
تحت عنوان شركت ملي فولاد ايران (NISCO) مطرح شد كه در حال حاضر اين شركت
بعنوان زيرمجموعهاي از وزارت صنايع و معادن فعاليت ميكند و وظيفه نظارت و
رسيدگي به صنايع فولادي ايران در تمام مراحل توليد تا بازاريابي محصولات
در بازارهاي داخلي و خارجي را بعهده دارد.
بنابر آمارهاي انجمن جهاني فولاد در سال 1990 شركت ملي فولاد ايران با
توليد 4/1 ميليون تن فولاد خام براي اولين بار در بين برترين فولادسازان
دنيا قرار گرفت. در اين سال NISCO توليد فولاد خام خود را به 4/1 ميليون تن
رساند و در رتبه هفتاد و هفتم برترين فولادسازان جهان جاي گرفت و روند رو
به رشد خود را بسرعت آغاز كرد، به طوري كه در سال 1991 ميلادي توليد خود را
تا 36 درصد افزايش داد و به 2/2 ميليون تن رساند كه همين امر موجب شد تا
رتبه 60 برترين فولادسازان دنيا صعود كند. در سال 90 و 91 شركت نيپون استيل
با توليد بيش از 8/28 ميليون تن بعنوان بزرگترين فولادساز دنيا مطرح بود،
اما در سال 1992 شركت ملي صنايع فولاد ايران باز به روند رو به رشد خود
ادامه داد و ميزان توليد خود را به 9/2 ميليون تن رساند و در رده 47 برترين
فولادسازان جهان قرار گرفت.
در اين سال نيز شركت قدرتمند نيپون استيل ژاپن با توليد 4/25 ميليون تن
فولاد در رده نخست جاي گرفت، اما NISCO كه تلاش قابلتوجهي را براي رسيدن
به رتبههاي بالاي برترين فولادسازان دنيا آغاز كرده بود در سالهاي 93 و
94 ميلادي به ترتيب 7/3 ميليون تن و 5/4 ميليون تن فولاد خام توليد كرد و
خود را به رتبه قابل توجه 38 برترين فولادسازان دنيا رساند.
در سالهاي 95 و 96 ميلادي شركت ملي صنايع فولاد ايران به ترتيب 7/4 و 4/5
ميليون تن فولاد خام توليد كرد و جايگاه خود را در رتبه 31 اين ردهبندي
تثبيت كرد و در سال 1997 ميزان توليد فولاد خام NISCO به 3/6 ميليون تن
رسيد كه همين امر اين شركت را تا رتبه سي ام بالا برد، اما در سال 98
ميلادي ميزان توليد نيسكو با كاهش 11 درصدي نسبت به سال گذشته همراه شد و
6/5 ميليون تن رسيد كه بعد از سالها وقفه كوتاهي در روند رو به رشد اين
شركت بود، اما در انتهاي قرن بيستم توليد فولاد ايران باز هم اوج گرفت و با
روند رو به رشد خود توليد خود را در سال 1999 ميلادي به 1/6 ميليون تن
رساند و در سال 2000 ميلادي 6/6 ميليون تن فولاد خام توليد كرد و براي
اولين بار به رتبه 27 ام برترين توليدكنندگان فولاد خام جهان رسيد.
قابل ذكر است كه در سالهاي 98 و 99 ميلادي شركت پوسكوي كرهجنوبي با توليد
6/25 ميليون تن و 5/26 ميليون تن گوي سبقت را بعد از سالها از شركت نيپون
استيل ژاپن ربود و خود را به صدر جدول توليدكنندگان رساند.
سال 2001 سال ظهور غول فولادسازي جهان آرسلور است، البته در آن سالها هنوز
دستخوش پديده ادغام قرار نگرفته بود. NISCO در اين سال با توليد 9/6
ميليون تن فولاد خام در رتبه 24 دنيا قرار داشت. سال 2002 آخرين حضور نام
NISCO در بين برترين فولاد سازان جهان بود، زيرا در سالهاي بعد اين
ايميدرو بود كه جايگزين شركت ملي صنايع فولاد ايران در آمارهاي منتشره
انجمن جهاني فولاد شد.
ايميدرو در اولين سال نمايندگي فولادسازي ايران بالغ بر 2/7 ميليون تن
فولاد خام توليد كرد و در رده بيست و ششم برترين فولادسازان جهان قرار
گرفت، اما در سالهاي 2003 و 2004 ميلادي ايميدور 8/7 و 7/8 ميليون تن
فولاد خام توليد كرد و به ترتيب در مكانهاي 25 و 23 دنيا قرار گرفت، اما
در سال 2005 ميلادي با وجود توليد قابل توجه 4/9 ميليون تن فولاد خام،
ايميدرو در مكان 27 اين ردهبندي قرار گرفت. در همين سال شركت ميتال استيل
با توليد 63 ميليون تن بعنوان بزرگترين فولادساز جهان مطرح بود.
در سال 2007 براي نخستينبار ميزان توليد ايران به بيش از 10 ميليون تن در
سال رسيد و در سال 2008 نيز همين مقدار باقي ماند، اما در سال 2009 ميلادي
ايميدرو برخلاف اثرات ناشي از بحران اقتصادي جهاني باقيمانده از سال 2008
ميلادي بالغ بر 6/10 ميليون تن فولاد توليد كرد و در رده 22 قرار گرفت. سال
2010 نيز روند صعودي توليد فولاد در ايران به اوج نقطه خود رسيد و ايران و
ايميدرو با توليد 4/11 ميليون تن فولاد خام در رتبه بيست و چهارم برترين
فولادسازان جهان قرار گرفت.
مترجم: كمالالدين غفوري
منابع: انجمن جهاني فولاد و ويكي پديا |