خانه تکاني در بازار بيتحرک اسلب فولادي
پدرام ايزدي*
بازار جهاني اسلب در نيمه دوم سال 2011 هم درست همانند نيمه اول کمانرژي و خالي از تحرک بود که باعث شد بازار محصولات نهايي هم با مشکلاتي مواجه شود.
بازار اسلب، همسو با ديگر صنايع فولاد، براي بيش از نيمي از سال 2011 ميلادي، با شرايط سخت روبهرو بود. در چندين منطقه، خريداراني که به دنبال اين محصول براي توليد ورق گرم يا ورق شيت در واحدهاي نورد بودند، با توجه به بازار ضعيف محصولات نهايي فولادي، در ميزان خريد خود بسيار محتاط عمل ميکردند. بيشتر اين خريداران تنها مقادير مورد نياز از اين محصول را براي انبارهاي کارخانههاي خود سفارش ميدادند.
بهاي اسلب در طول يک ماهه آخر سال 2011 با کاهش چشمگيري در بازار همراه شد که در همين ارتباط شاهد کاهش يکباره بهاي صادراتي تحويل بنادر درياي سياه در حدود 100 دلار بوديم. بهطور سنتي، اختلاف قيمت بين ورق گرم و اسلب تا حدودي ثابت بوده و تنها شاهد تغييرات ناچيزي بوديم که تمامي اين تحولات ناشي از توازن سطح تقاضاي اسلب در بازار، زمانبندي مذاکرات و عوامل منطقهاي بودند. با اين وجود در طول سالي که گذشت، ترکيبي از بهاي بالاي مواد اوليه و ضعف در اقتصاد جهاني، اختلاف قيمت بين ورق گرم و اسلب را کاهش داد و چرخه اين محصول در بازار نيز کوتاهتر شد.
همچنين بهرغم کاهش بهاي فروش نقدي سنگآهن در مهرماه، بسياري از فعالان بازار در بخش اسلب تجاري با کاهش بهاي ورق گرم و ورق شيت و بهاي به نسبت بالاي مواد خام ، از سود کمتري بهره مند شدند. ماههاي پيشين بهاي اسلب به هزينههاي توليد نزديکتر شد و کارخانههاي فولاد که از ظرفيت توليد اسلب تجاري برخوردار بودند، تمايل خود را يا بيشتر به کاهش ميزان توليد نشان دادند يا به منظور ايجاد ثبات در بازار، به جاي اينکه قيمتها را بيش از اين کاهش دهند، از قيمتهاي پيشنهادي عقبنشيني کردند. در اين ميان کارخانههاي فولادي که مواد خام مورد نياز خود را در اختيار دارند به وضوح توانايي بيشتري در روند قيمتگذاري خواهند داشت تا کارخانههايي که به نرخ جهاني سنگآهن و کک وابسته اند. پيش از اين کارخانه مت اينوست اعلام کرده بود که با توجه به ضعيف بودن بازار، قصد ندارد تا بهاي اسلب را بيش از اين کاهش دهد، بلکه در عوض قصد دارد تا بهطور قابلتوجهي دست واسطه را از فروش کم کند و بيشتر روي بازيافت نورد در کارخانههاي خود واقع در اروپا و اوکراين متمرکز شود. اما گزارشها حاکي از آن است که بازيافتکنندگان اروپايي تمايل بيشتري به خريد اسلب هر تن 500 دلار فوب درياي سياه در بازار از خود نشان ميدهند تا اينکه براي ورق شيت با درجه تجاري حدود هر تن 670 دلار فوب درياي سياه پولي پرداخت کنند. همزمان با کاهش بهاي فوب اسلب که به کمتر از هر تن 500 دلار رسيد، اين احساس وجود دارد که قيمتها در کف يا نزديک به کف اين چرخه قرار دارند. با اين وجود منابع تجاري حکايت از اين موضوع دارند که اگر بهاي سنگآهن پايينتر بيايد، بهاي اسلب هم بهطور بالقوه با کاهش بيشتري همراه خواهد شد.
اغلب معاملات اسلب تجاري مستقيم و بهصورت کارخانه به کارخانه با بازيافتکنندگان يا کارخانههاي تلفيقي انجام ميگيرد. اسلب اکثرا با توجه به ابعاد سفارش يا سفارشدهنده نورد ميشود. به گفته فعالان بازار، تاجران مستقل چيزي بيش از 10 تا 15 درصد از حجم معاملات سالانه را تشکيل نميدهند و حدود 70 درصد از فروش اسلب به قصد توليد ورق گرم است. البته حالت توازن مورد انتظار، در بازار ورق شيت برقرار است. بسياري از معاملات اسلب در بازار منوط به بهاي فروش نقدي است، حتي اگر قراردادهاي بلندمدت يا فصلي مکررا ميان کارخانه و خريدار منعقد شود.
صادرکنندگان بزرگ
بنابر اطلاعات اعلام شده ازاي اس بيبي (ISBB) روسيه، اوکراين، برزيل و ژاپن که روي هم رفته حدود 90 درصد از محمولههاي اسلب را پوشش ميدهند، از بزرگترين کشورهاي صادرکننده اسلب بشمار ميروند. کشور چين هم تا قبل از اينکه عوارض گمرکي وضع شده بر حجم صادرات را در سال 2008 محدود کند يکي از چهرههاي برجسته در ميان اين صادرکنندگان به شمار ميرفت. آمار و ارقام تجاري نشان ميدهند که در سال 2010 ميزان صادرات جهاني اسلب کم کربن 20 درصد بيشتر از سال 2009 بوده است. البته اين رشد ميزان صادرات در سال 2011 هم ادامه داشت و در نيمه اول سال 2011 ميلادي در دوره مشابه در سال 2010 ميزان صادرات 5 درصد افزايش يافت. اما پس از آن بازار از سرعت رشد خود کاست تا حدي که در هشت ماه اول 2011سطح حجم محمولههاي صادراتي با سطوح سال قبل يکسان شد. اين موضوع نشان از اين دارد که در نيمه اول سال 2011 صنعت فولاد از شرايط بهتري برخوردار بوده قبل از اينکه بازار با ضعف روبهرو شود.
خريداران اصلي
بزرگترين واردکنندگان اسلب امارات متحده عربي، کره جنوبي، آمريکا، تايوان، تايلند و اندونزي هستند. اروپا بازار عمده براي اسلب روسيه محسوب ميشود که دليل آن تا حدودي از تمرکز مالکان روسي بر واحدهاي بازيافت خود در اروپاي غربي است. البته ارسال محمولههاي روسي به ايالاتمتحده هم از دليل مشابهي برخوردار است. همچنين اروپا بازار بسيار مهمي براي اسلب اوکراين نيز بشمار ميرود، اگرچه در ارتباط با روسيه، فروش به آسياي جنوب شرقي و خاور دور هم از اهميت بالايي برخوردار است.
در سال 2011، شاهد افزايش قابلتوجهي از ارسال محمولههاي برزيلي به ايالاتمتحده آمريکا بوديم و اين در حالي است که طبق آنچه آمار و ارقام تجارت جهاني نشان ميدهد فروش اين محمولهها به مشتري بزرگي همچون کشور کره با کاهش همراه بوده است. در همين ارتباط ژاپن بيشتر محمولههاي خود را به تايوان و کره ارسال ميکند.
همچنين در سال 2011 واردات از سوي تايلند و کره با کاهش همراه شد که در کشور تايلند اين افت ناشي از جاري شدن سيل و در کره بازار بسيار ضعيف و بيتکاپوي شمش بود که به تبع ضربه سنگيني به واردکننده بزرگ اسلب، کارخانه دانکوک تحميل کرد. عقيده بر اين است که سطح کالاي خريداري شده موجود در انبار اين کارخانه همسان با سطوحي خواهد بود که در نيمه اول سال 2011 گزارش شده است.
تغيير و تحول در کفه عرضه
تعدادي از کارخانههاي فولاد اين گزينه را در اختيار دارند تا خط توليد خود را به توليد شمش تغيير دهند؛ البته اين گزينه ميتواند در حال حاضر بسيار جذاب و گيرا باشد؛ چراکه شمش نسبت به اسلب با بهاي بيشتري حدود هر تن 50 دلار معامله ميشود، در حالي که ديگر کارخانهها ميزان مصرف اسلب در داخل کارخانهها را افزايش دادهاند. به عنوان مثال گفته ميشود که گروه کارخانههاي ام ام کي در روسيه، تقاضاي درون کارخانهاي خود را افزايش داده و اين موضوع اين کارخانه را تنها منبع اسلب تجاري خواهد ساخت. در حقيقت، تفکر عمومي بر اين است که با عبور طرح يکپارچهسازي صنايع از مرزهاي جغرافيايي و افزايش ميزان مطالبات، حجم محمولههاي درون کارخانهاي اسلب روز به روز از اهميت بيشتري برخوردار ميشود. توسعه جغرافيايي کارخانههاي فولاد در حوزه روسيه و نتايج حاصله از حمل اسلب به اروپا و ايالاتمتحده نمونههايي هستند که ميتوان در اين رابطه ذکر کرد. در همين ارتباط گروه مت اينوست خاطرنشان کرد که حجم محمولههاي درون کارخانهاي خود را بهدليل افزايش حجم توليد در کارخانههاي خارج از کشورِ خود افزايش داده است. تعدادي از خريداران بزرگ اسلب، به منظور بالابردن سطح خود کفايي خود در حال سرمايهگذاري بر افزايش ميزان ظرفيت واحدهاي ذوب خود هستند که در اين ميان ميتوان از کارخانه برزيلي دانکوک، صنايع فولاد ساهاويريا در تايلند به عنوان مثال نام برد. البته بايستي در نظر داشت که سياست در پيش گرفته شده از سوي کارخانههاي بزرگ فولاد مبني بر افزايش حجم مواد خام در انبارهاي خود همزمان با رويارويي با بالا رفتن هزينههاي سنگآهن و زغال سنگ باعث خواهد شد تا جريان حملِ درون کارخانهاي اسلب پر رنگتر از قبل شود. در حقيقت چنانچه توليدکنندگان اسلب همچنان سطح پاييني از ميزان سود دريافتي را در بازار لمس کنند که اين ميزان سود ناشي از اختلاف موجود ميان هزينه بالاي توليد و بهاي پايين فولاد نورد است، احتمالا تمرکز خود را بيشتر متوجه تامين نيازهاي داخلي خود خواهند کرد و طبيعتا ميزان اسلب موجود در بازار را کاهش خواهند داد و اين در حالي است که بسياري از کارخانهها مدعي هستند که در حال حاضر توليد اسلب توجيه اقتصادي ندارد.
چشمانداز روشن
بهرغم اينکه نيمي از سال را بازار در رکود به سر برد، تعدادي از عرضهکنندگان نسبت به آينده بازار اسلب در سه ماهه اول 2012 خوشبين هستند و از احتمالي سخن به ميان ميآورند مبني بر اينکه عدم موجودي اسلب در بازار مسالهاي است که در سال جديد عامل رونق بازار خواهد بود. مديران فروش کارخانه نووسکو، توليدکننده اسلب در روسيه و بازوي صادراتي کارخانه ان ال ام کي، اذعان داشتند که چندي پيش شاهد افزايش حجم فروش اين محصول بوديم و بهنظر ميرسد که ميزان سفارشهاي پيش رو براي سه ماهه اول 2012 تا حدي قوي باشد. اين کارخانه همچنين در حال حاضر محصول توليدي خود در بهمن ماه و محمولههاي ارسالي در اسفندماه را بهطور کامل پيش فروش کرده است و بهنظر ميرسد که کارخانه اوراز هم در شرايط مشابه با نووسکو قرار دارد.
به طور معمول در يک بازار خوب با شرايط کاملا مطلوب، امکان ندارد که محصول توليد شده در بهمن ماه تا اواخر ماه بعد، به فروش برسد. همچنين کارشناسان معتقدند که با توجه به آينده روشن بازار در نيمه اول سال 2012 ميلادي، سفارشهاي اسلب در بازار در سه ماهه دوم 2012 خيلي بهتر از سه ماهه اول باشد.
در همين راستا کارخانه اوکرايني مت اينوست که محصول خود را بهطور مستقيم به کارخانههاي فولاد عرضه ميکند و خاور دور و آسياي جنوب شرقي از مهمترين بازارهاي مقصد براي اين کارخانه بهشمار ميروند، انتظار دارد که نيمه اول داغ و پر جنبوجوشتري از سال 2012 را در بازار اسلب شاهد باشد؛ چراکه با کاهش سطح کالاي تجاري در انبارها و همچنين کاهش سطح سفارشها که دليلي جز کاهش حجم توليد ندارد، سطح تقاضاي مصرفکننده افزايش خواهد يافت.
بنابر آنچه پيش از اين در گزارشها آمد، صادرکنندگان روسي ورق سرد و گرم با بيان اينکه انگيزه خريد در خريداران بيشتر از قبل شده و ديگر عوامل بنيادين حاکم بر بازار مثبت ارزيابي شده بر اين عقيده استوارند که قيمتها به کف بازار رسيده است. اين بنگاههاي صادراتي پيش از اين اعلام داشتند که بهاي محصولات تخت و طويل و قراضه ايالاتمتحده افزايش خواهد يافت و همچنين يکنواخت شدن بهاي سنگآهن در بازارهاي فروش نقدي همه از نشانههايي به شمار ميروند که حکايت از تغيير مسير روند قيمت کلاف در بازار دارد. البته اين خود خبر مثبت و خوشحالکنندهاي براي فروشندگان اسلب خواهد بود.
يکي ديگر از کارخانههاي بزرگ فولاد با توجه به تنظيم حجم توليد اسلب به منظور سر به سر شدن دو کفه عرضه و تقاضا که خود نقطه عطفي بر جاري شدن طنين بهبودي در بازار خواهد بود، سه ماهه اول بسيار مثبتي را براي بازار اسلب در 2012 پيشبيني ميکند و انتظار دارد که بازار در سه ماهه دوم 2012 به روند بهبودي خود ادامه خواهد داد؛ اما هشدار ميدهد که نگهداشتن روند قيمتها در مسير مثبت و رو به بالا امري است حياتي که باعث ميشود پيشکسوتان بخش عرضه قبل از يکنواخت شدن سطح تقاضا در بازار، هيچ اقدامي در جهت افزايش ميزان توليد خود انجام ندهند. اين کارخانه همچنين بر اين باور است که با پيشروي در سال 2012، از ابهامات موجود در اقتصاد جهاني کاسته خواهد شد و متقاضيان دوباره ميتوانند به بازار اعتماد کنند و انبارهاي خود را مملو از کالا سازند.
*تحليلگر بازار فولاد در مرکز مطالعات فولاد خاورميانه