به گزارش خبرنگارما ، امیر صباغ با بیان این مطلب در ادامه افزود : اکنون اختلاف قیمت بین سنگآهن داخلی و خارجی و دلار سنا به حدود 50 درصد میرسد ، پس اگر اجازۀ افزایش قیمت به سنگآهن داده شود ، تنها برخی از شرکت سود میکنند و بقیۀ شرکتها یا سودشان کم میشود یا در حاشیۀ زیان قرار میگیرند. از طرف دیگر دولت نیز منفعت آن چنانی نخواهد برد ؛ زیرا تنها در صورتی این اتفاق میافتاد که حقوق دولتی معادن افزایش پیدا میکرد ؛ اما اکنون صحبتی از افزایش حقوق دولتی نیست و این اقدام باید یا در سنوات و بودجه کشور مشخص گردد و یا اینکه در شورای عالی معادن برای آن تصمیم گرفته شود که اکنون این اتفاقات رخ نداده است.
به عقیدۀ وی ، با این اقدام تنها سود از یک شرکت به شرکت دیگر منتقل شده و اتفاق خاصی برای مردم نیفتاده است ، زیرا بر اساس قانون ، معادن متعلق به عموم مردم است و ذینفع آن هستند.
صباغ ادامه داد : البته اکنون قیمت گذاری دستوری در زنجیرۀ فولاد وجود ندارد ، چراکه قیمت فولاد در بورس کالا کشف میشود و سقف رقابتی نیز در بورس باز شده است. در نتیجۀ این اتفاق ، قیمت میتواند متناسب با نرخ بازار نوسان داشته و بر اساس تقاضا و عرضه باشد.
مدیر اقتصادی و توسعۀ سرمایه گذاری ایمیدرو افزود : همانگونه که میدانیم قیمت سنگ آهن نیز ضریبی از فولاد است ، در نتیجه هراندازه که فولاد گران تر شود ، قیمت سنگ آهن نیز افزایش مییابد. در واقع قیمت سنگ آهن و فولاد با یکدیگر ارتباط مستقیم دارد و قیمت هایشان با هم تغییر میکند.
وی افزود : اگر قرار باشد مجلس شورای اسلامی این اقدام را انجام دهد ، به نظر میرسد این ایده در بلندمدت خوب باشد ؛ اما در کوتاه مدت ، با توجه به اینکه که ممکن است تحریمها تشدید شوند ، ترجیح بر این است که هدف اصلی صادرات ما که فولاد است حمایت شود و هزینه های آن نیز تحت کنترل باشد.
به عقیده مدیر اقتصادی و توسعۀ سرمایه گذاری ایمیدرو ، ضرایب سنگ آهن نیز باید اصلاح شود ، به گونهای که سهم سنگ آهنیها از فروش به فولادیها بیشتر شود، زیرا سنگ آهنیها هزینۀ اکتشاف دارند و معادن به سمت زیرزمینی شدن رفتهاند. از طرفی ، چون امکان صادرات برای آنها وجود ندارد ، مجبورند دلار گران تری برای فعالیت های خود خرج کنند و طرحهای توسعهای خود را که رو به افزایش است ، به پیش ببرند.
صباغ ادامه داد : اکنون با توجه به نیاز کشور به سنگ آهن منابع مالی بیشتری برای تولید سنگ آهن وجود دارد ، پس بهتر است در الگوی فعلی ضرایب را اصلاح کنیم تا اینکه ضرایب را برداریم و همه چیز را به بورس ببریم و در آنجا کشف قیمت کنیم. این کار باعث میشود یک بخش از صنعت سود کند و در مقابل صنعت بزرگ و اصلی که پایین دستی است و ارزش افزوده و صادرات به آنها وابسته است با تهدید مواجه شود.