سینا سلیمانی، کارشناس بازار سرمایه و صنعت فولاد، این روند را باعث رشد فروش و همچنین افزایش حاشیه سود در کل زنجیره می داند. او میگوید نباید با قیمت گذاری دستوری در زنجیره اول تولید فولاد، فرایند توسعه و سرمایه گذاری در بخش معدن، ضعیف و نحیف کرد زیرا تأمین مواد و محصولات اولیه حلقههای بعدی نیز رشد نمیکند و با کمبود مواد اولیه مواجه خواهند شد که خوشبختانه این رویه در حال اصلاح است.در ادامه گفتگویی با سلیمانی را می خوانید:
*ارزیابی شما از پیامدهای عرضه بورسی سنگآهن چیست؟
مدت زیادی این صحبت بود که فرمول نرخ گذاری و مکانیسم فروش سنگ آهن به منظور احیای سرمایه گذاری این بخش تغییر کند که درنهایت ، این کار انجام شد و در بورس کالا عرضه شد تا هم نرخ شفاف تر شود و هم بازار رقابتی برای این محصول صورت بگیرد. حال با توجه به عرضههایی که برای سنگ آهن در بورس کالا رخ داده، ضریب تعیین نرخ آن نیز افزایش یافته و قیمت سنگ آهن به نرخ ۲۱ درصد از شمش رسیده است، همچنین قیمت کنستانتره به ۲۶ و گندوله به ۳۰ درصد از بهای شمش رسید.
در این میان با واقعی سازی رفته رفته قیمت محصولات معدنی باید شاهد حذف قیمت گذاری از کل زنجیره باشیم که روندی منطقی است.
*تبعات قیمت گذاری دستوری برای صنایع چیست؟
همیشه قیمت گذاری دستوری در همه موارد به نفع حلقههای انتهایی زنجیره تمام شده است. اگر صنعت خودرو را نگاه کنیم میبینیم که با قیمت گذاری دستوری عمده سود به سمت دلالان هول داده می شود. در فولاد نیز این دستورها باعث میشود عمده سود به حلقه های پایانی برسد. مکانیسم فرآیند قیمت گذاری دستوری بیشتر به نفع واسطهها است که در انتهای زنجیره صنایع قرار دارند. این اتفاق باعث میشود فرآیند توسعه و سرمایه گذاری در بخش معدن، ضعیف و نحیف شود و وقتی حلقه اول ضعیف شود، کل صنعت هم تضعیف خواهد شد؛ در این شرایط تأمین مواد و محصولات اولیه حلقههای بعدی نیز رشد نمیکند و با کمبود مواد اولیه مواجه خواهند شد. چه در بحث فولاد و چه صنعتهای دیگر، قیمت گذاری دستوری، اشتباه بزرگی است که سیاست گذار دچار آن می شود و درنهایت، ضرر و ضربه آن به تمام پیکره صنعت وارد میشود.
*کشف قیمت محصولات در بورس کالا چقدر به نفع سهامداران شرکتهای تولیدی است؟
سهامداران قطعاً از حذف قیمت گذاری دستوری و عرضه محصولاتشان در بورس کالا منفعت میبرند، چراکه واقعی سازی قیمت ها با بهره گیری از سازوکار بورس کالا به رشد فروش، ایجاد رقابت و افزایش سرمایه گذاری ها در تولید منجر می شود که این موارد در پایان به رشد حاشیه سود شرکتها کمک کرده و به صورت مستقیم روی سهام آنها تأثیر مثبت میگذارد.
در پایان باید تاکید کرد که به یقین سهامداران از این تحول نفع خواهند برد البته باید یادآور شد که متأسفانه، وضعیت چند ماه اخیر بازار سهام به گونهای بوده که به تحلیلهای واقع بینانه، کمتر اهمیتی داده است اما به مرور، فضا آرام تر شده و سهامداران نیز میتوانند منافع خود را در قیمت سهامشان ببینند و پذیرای تحلیلهای واقع بینانه باشند.