فولاد و توسعه : کشور ایران از لحاظ دراختیار داشتن منابع معدنی ، در موقعیت استراتژیکی قرار دارد. اما در طول زمان به رشد و توسعه این بخش، توجه لازم و کافی صورت نگرفته است. همانطور که مطلع هستید سنگ آهن و سایر مواد اولیه مثل آهن اسفنجی، کنسانتره و گندله از مواد اولیه اصلی برای تولید فولاد محسوب می شوند. باتوجه به پراهمیت بودن موقعیت فولاد و ارتباط مستقیم آن با سایر صنایع، اهمیت این مواد خام دوچندان شده است. از این رو ایجاد ظرفیت کافی جهت تولید مواد اولیه برای تولیدکنندگان فولاد، بسیار مهم و استراتژیک می باشد.
بررسی عدم توازن بین معادن و تولید فولاد :
وضعیت نوسانات مواد اولیه در ارتباط مستقیم با میزان تقاضا برای بازار فولاد می باشد. یکی از مشکلات اساسی در این زمینه، وجود عدم توازن بین زیرساخت های صنعتی موجود در بخش معادن با بخش های مختلف زنجیره فولاد می باشد. اگر برنامه ریزی دقیقی در این زمینه نداشته باشیم، حتی با داشتن ظرفیت تولید فولاد، درحوزه تامین مواد اولیه مثل سنگ آهن، آهن اسفنجی، کنسانتره و گندله با مشکل های اساسی مواجه می شویم. با برنامه ریزی مدون و اصولی می توان نسبت به تامین مواد اولیه از طریق استخراج معادن و یا تامین آن از طریق واردات تصمیم گیری نمود.
بررسی پتانسیل های بالقوه معادن :
به طور کلی می توان گفت برخی از سیاست های اتخاذ شده در زمینه صنعت فولاد، بر مبنای اصول علمی و مطابق با شرایط موجود در صنعت فولاد تنظیم نشده است. همین موضوع سبب آن شده تا از فرصت های موجود در زمینه استفاده نشود. نکته قابل توجه این است که مواد اولیه معادن باید جایگاه رقابتی و حاشیه سود خود را حفظ کنند. اما اینکه بخواهیم برای ایجاد این حاشیه سود به صادرات مواد خام معادن فکر کنیم، آسیب جدی و جبران ناپذیری را به این بخش وارد کرده ایم .
برای حفظ جایگاه رقابتی باید از تمام پتانسیل موجود در سطح کشور استفاده گردد. به این معنا که در زمینه اکتشافات از روش های نوین استفاده شود. درحال حاضر بهره برداری درستی در زمینه اکتشافات صورت نگرفته است. عمق اکتشافات با پتانسیل معادن همخوانی ندارد. به بیان دیگر می توان گفت، کشورهای مشابه با همین پتانسیل از معادن، به سطح بسیار بالاتری از مواد معدنی دسترسی پیدا می کنند.
کلام آخر:
درحال حاضر توازنی بین تولید شمش و محصولات فولادی در مقابل سطح استخراج از معادن وجود ندارد. اگر بهره برداری از معادن موجود در کشور به همین طریق ادامه یابد، در آینده با بحران کمبود مواد اولیه مواجه خواهیم شد.
باید برنامه ریزی مدونی نسبت به تامین مواد اولیه ای که خوراک صنایع به حساب می آیند انجام شود و تامین مواد اولیه از طریق واردات جایگزین خام فروشی شود. زیرا فروش محصولات فولادی ارزش افزوده بیشتری را برای کشورمان به وجود خواهد آورد.
تمامی تلاش ما در سطح کلان باید در راستای استفاده حداکثری از پتانسیل های موجود باشد. به عنوان مثال باوجود انرژی ارزان قیمت و ظرفیت های معدنی می توان ارزش افزده بسیار بالایی را در بخش صنعتی ایجاد نمود.
در زمینه رشد و توسعه کشور باید تصمیمات اساسی اتخاذ شود و منافع بلند مدت جایگزین منافع کوتاه مدت گردد .