فولاد دانش بنیان یا فولاد انقلاب چهارم

باید به جای هدف گذاری های کمّی و کوشش نهادهای حاکمیتی و بنگاههای تولیدی در این راستا، «فولاد دانش بنیان» یا «فولاد انقلاب چهارم » به عنوان مفهوم محوری در بازنگری مجدد طرح جامع فولاد در نظر گرفته شود و همه طرحها و برنامه های سیاستی و عملیاتی در راستای آن تنظیم شود. تدوین برنامه راهبردی برای صنعت فولاد کشور، مبتنی بر اقتضائات انقلاب صنعتی چهارم، باید به تمام برنامه های مکان یابی، آب، برق، گاز، زیست محیطی و برنامه توسعه فناوری این صنعت توجه داشته باشد.

لذا این دو امر؛ یعنی «بازنگری اساسی طرح جامع با توجه به تحولات انقلاب صنعتی چهارم» و «استفاده از روشهای آینده  نگری فناوری و سناریونگاری» یکی از کمبودهای اصلی مشاهده شده در طرح جامع فولاد است.

 چالش های ناشی از بی توجهی به انقلاب صنعتی چهارم

وابستگی حداکثری و غیرقابل جبران به شرکت های فناور خارجی: به عنوان مثال، با صرف هزینه (به صورت غیراقتصادی) شاید بتوان به دانش فنی و تولید الکترود گرافیتی دست یافت و مشکل دستیابی به ظرفیت 55میلیون تنی در افق 1404 را برطرف کرد، ولی دسترسی به پردازش کوانتومی که امکانی برای تغییر در محصولات،

مدل سازی و تحلیل و بهبود فرایندها ایجاد میکند، با شیوه های مهندسی معکوس و یا حتی صرف هزینه هنگفت نیز احتمالاً امکانپذیر نیست. علاوه بر اینکه، با عدم دستیابی به فناوری مذکور، امنیت سایبری و استفاده از سیستمهای آنلاین و اتوماسیون نیز با چالشهای فراوان مواجه خواهد بود.

از دست دادن بازارهای اصلی و ثروت آفرین: به عنوان نمونه اگر فولاد پراستحکام و سبکتر توسعه نمی یافت، در خودروهای برقی رقابت به صورت تمام عیار به آلومینیم یا فیبرکربن واگذار شده بود.

تکیه بر مزیتهای کمتر ارزش آفرین در صنعت فولاد: به عنوان نمونه، تجربه کشور ترکیه (در نبود مواد اولیه) یا کشورهای شرق آسیا (در نبود منابع انرژی ارزان)، نشان میدهد تکیه بر این مزیتها، نه تنها ارزش آفرینی ویژه ای برای صنعت فولاد ایران نداشته است بلکه در برخی از موارد موجب اتهام زنی به دامپینگ ازسوی کشورهای منطقه و اروپایی و ممنوعیت صادرات فولاد ایران شده است.

ناتوانی در ارائه مدلهای جدید کسب وکار و ایجاد بازارهای فروش

تهدیدآفرین بودن واردات فناوری های انقلاب صنعتی چهارم برای رقابت پذیری تولیدکنندگان فولاد ایران

 

فرصتهای پیش رو:

به عنوان نمونه «پیشرفتهای فناورانه و مواد جایگزین فولاد»، «کاهش انرژی با ارتقای فناوری»، «فرصت تأمین کنندگان فناوری با توجه به افزایش تقاضای مصرف فولاد»، «گزارش برخی از تحقیقات، نوآوریها و عوامل فناوری که باعث رشد صنعت فولاد یا افزایش کیفیت محصولات آن شده اند»، «تأثیر تحولات فناورانه در کاهش نیروی کار»، «چالش های حاصل از فناوری های تولید آهن و فولاد»، «ذکر

برخی از تحولات و نوآوریهای فناورانه در روش های تولید»، «اشاره به حسگرهای هوشمند برای کوره بلند، جهت کنترل فرایند و آنالیز دما و فشار»، «ذکر برخی از راهکارها در حوزه آب و انرژی برای بهبود بهره وری و کاهش هزینه ها در قالب عنوان فناوریهای نو»، «فناوری پِرِد یا میدرکس ایرانی» و «تأثیر گاز دیا کسیدکربن و ارتباط آن با فناوریهای تولیدی» پرداخته شده است. لذا به طورکلی در طرح جامع فولاد، پرداختن به فناوری، موضوعی هم تراز بحث آب، برق یا مواد اولیه بوده و بیشتر از جنس رفع موانع تولید یا نیازمندیهای تولید مدنظر قرار گرفته است که تا حدودی این طرح را به چارچوب انقلاب صنعتی سوم نزدیک کرده است.

keyboard_arrow_up